به گزارش مشرق، عکسی از عملیات تفحص و کشف باقی مانده پیکر یک شهید چند روز پیش در شبکههای اجتماعی و چند سایت خبری به همراه توضیحاتی از شهید منتشر شد. در این عکس تصویری از دست شهید به خوبی نمایان است. در این خبرها به دنبال ابراز شگفتی از سالم بودن بدن شهید، هویت او را مربوط به شهید سید مجتبی صابری، اهل بهشهر استان مازندران عنوان کرده بودند. و تاریخ تفحص پیکر، چند روز پیش اعلام شده بود.
اما این تصویر متعلق به عملیات تفحصی مربوط به دو سال پیش است که طی آن پیکر مطهر شهید احمد صداقتی بعد از گذشت 30 سال از شهادتش کشف شد. شهیدی که بقایای بدن مطهرش در تصویر نمایان است. استخوانهای او به همراه یک دست مصنوعی در منطقه عملیات محرم کشف شد. و در واقع بخش های باقی مانده از پیکر او چند تکه استخوان بود که به همراه مدارک شهید قابل شناسایی بود.
شهید احمد صداقتی متولد سال 1339 در شهر اصفهان است. او که توسط لشکر 14 امام حسین(ع) به جبهههای جنگ اعزام شده بود، در نخستین عملیات بعد از عزل بنی صدر یعنی عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا»، یکی از دستهایش را از دست داد. در این عملیات یک دستش قطع شد و عصب دست دیگرش آسیب دید و فقط دو انگشت آن قادر به حرکت بود. بعد از گذشت چند ماه در تهران یک دست مصنوعی به جای دست قطع شدهاش گذاشتند.
خواهر شهید «احمد صداقتی» میگوید: دست راست احمد قطع شده بود و مجبور بود با دست چپ بنویسد؛ یادم هست که قلم را بین دو انگشت سالم دست چپش قرار میداد و خیلی تلاش میکرد تا بنویسد، خیلی هم بدخط مینوشت.
هرچند دیگر به خاطر جانبازیهایی که کسب کرده بود توان گذشته را نداشت اما دلش نیز در خانه آرام و قرار نمیگرفت. به همین دلیل دوباره راهی میدان جنگ شد. بیسیمچی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) شد. او در عملیات محرم فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود. تا اینکه شنیده شد در همین عملیات در سال 61 به شهادت رسیده است. حاجحسین خرازی شهادت او را تایید کرد و گفت: «پیکرش در خط آتش بود و نتوانستیم او را بیاوریم.» و به این ترتیب پیکر او در شمار پیکر شهدای مفقود الجسد جای گرفت. پدر شهید میگوید: احمد همیشه میگفت: «بابا، اگر من شهید شدم از من بت نسازید، همینی که هستم را بگویید»؛ او میگفت: «دوست دارم، پیکرم هم برنگردد و شهادتم ریا نباشد».
سالها بعد در عملیات تفحص پیکر شهدا، استخوانهای شهید صداقتی کشف شد. پیکر او از طریق دست مصنوعیاش که سالم مانده بود و مدارک شناسایی، کاملا قابل تشخیص بود. پیکر این شهید والامقام به گفته اعضای تیم تفحص و «جعفر نظری» با فرق شکافته و بدون دست همچون علمدار کربلا کشف شد.
هرچند موضوع این عکس و روایت اخیر صحت نداشته و متاسفانه نمود یک شایعه را در رسانهها به همراه دارد اما نمونه کرامات شهدا در سالم ماندن بدنهایی که سالها در زیر خاک مدفون شده است، از طریق مسئولین تفحص و خانواده این شهدا بسیار زیاد دیده و شنیده شده است. روایاتی که نشان از برحق بودن مسیر این شهدا دارد. پیکرهایی همچون پیکر شهید سیدصمد حسینی که بعد از گذشت 13 سال از شهادتش در عملیات تفحص و در منطقه طلائیه پیدا شده بود که به گفته سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح بهطرز عجیبی صورتش سالم مانده بود، بهصورتی که چشم درون حدقه قرار داشت. ریشهایش سالم مانده بود و کنده نمیشد. زبانش در کام بود. ولی بهطور عجیبی از گردن به پایین اسکلت شده بود.
اما این تصویر متعلق به عملیات تفحصی مربوط به دو سال پیش است که طی آن پیکر مطهر شهید احمد صداقتی بعد از گذشت 30 سال از شهادتش کشف شد. شهیدی که بقایای بدن مطهرش در تصویر نمایان است. استخوانهای او به همراه یک دست مصنوعی در منطقه عملیات محرم کشف شد. و در واقع بخش های باقی مانده از پیکر او چند تکه استخوان بود که به همراه مدارک شهید قابل شناسایی بود.
شهید احمد صداقتی متولد سال 1339 در شهر اصفهان است. او که توسط لشکر 14 امام حسین(ع) به جبهههای جنگ اعزام شده بود، در نخستین عملیات بعد از عزل بنی صدر یعنی عملیات «فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا»، یکی از دستهایش را از دست داد. در این عملیات یک دستش قطع شد و عصب دست دیگرش آسیب دید و فقط دو انگشت آن قادر به حرکت بود. بعد از گذشت چند ماه در تهران یک دست مصنوعی به جای دست قطع شدهاش گذاشتند.
خواهر شهید «احمد صداقتی» میگوید: دست راست احمد قطع شده بود و مجبور بود با دست چپ بنویسد؛ یادم هست که قلم را بین دو انگشت سالم دست چپش قرار میداد و خیلی تلاش میکرد تا بنویسد، خیلی هم بدخط مینوشت.
هرچند دیگر به خاطر جانبازیهایی که کسب کرده بود توان گذشته را نداشت اما دلش نیز در خانه آرام و قرار نمیگرفت. به همین دلیل دوباره راهی میدان جنگ شد. بیسیمچی فرمانده لشکر 14 امام حسین(ع) شد. او در عملیات محرم فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود. تا اینکه شنیده شد در همین عملیات در سال 61 به شهادت رسیده است. حاجحسین خرازی شهادت او را تایید کرد و گفت: «پیکرش در خط آتش بود و نتوانستیم او را بیاوریم.» و به این ترتیب پیکر او در شمار پیکر شهدای مفقود الجسد جای گرفت. پدر شهید میگوید: احمد همیشه میگفت: «بابا، اگر من شهید شدم از من بت نسازید، همینی که هستم را بگویید»؛ او میگفت: «دوست دارم، پیکرم هم برنگردد و شهادتم ریا نباشد».
سالها بعد در عملیات تفحص پیکر شهدا، استخوانهای شهید صداقتی کشف شد. پیکر او از طریق دست مصنوعیاش که سالم مانده بود و مدارک شناسایی، کاملا قابل تشخیص بود. پیکر این شهید والامقام به گفته اعضای تیم تفحص و «جعفر نظری» با فرق شکافته و بدون دست همچون علمدار کربلا کشف شد.
هرچند موضوع این عکس و روایت اخیر صحت نداشته و متاسفانه نمود یک شایعه را در رسانهها به همراه دارد اما نمونه کرامات شهدا در سالم ماندن بدنهایی که سالها در زیر خاک مدفون شده است، از طریق مسئولین تفحص و خانواده این شهدا بسیار زیاد دیده و شنیده شده است. روایاتی که نشان از برحق بودن مسیر این شهدا دارد. پیکرهایی همچون پیکر شهید سیدصمد حسینی که بعد از گذشت 13 سال از شهادتش در عملیات تفحص و در منطقه طلائیه پیدا شده بود که به گفته سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح بهطرز عجیبی صورتش سالم مانده بود، بهصورتی که چشم درون حدقه قرار داشت. ریشهایش سالم مانده بود و کنده نمیشد. زبانش در کام بود. ولی بهطور عجیبی از گردن به پایین اسکلت شده بود.
شهید سید صمد حسینی
یا شهیدی همچون شهید محمدرضا شفیعی که در شب عملیات کربلای 4 با اصابت تیر دشمن به ناحیه شکمش مجروح میشود و چون همرزمش نتوانسته بود او را به عقب برگرداند، به دست عراقیها اسیر می شود. 11 روز در اسارت به سر میبرد و در نهایت به خاطر جراحتش زیر شکنجه بعثیها به شهادت میرسد و همانجا در کربلا دفنش میکنند. به گفته حسین محمدیمفرد، از غواصان «لشکر 5 نصر» و واحد تخریب در دوران دفاع مقدس پیکر او را بعد از 16 سال سالم از خاک در آورده بودند اما صدام گفته بود این جنازه نباید به این شکل به ایران برود. پیکر پاک محمدرضا را سه ماه در آفتاب گذاشتند تا شناسایی نشود،ولی سالم مانده بود. حتی روی جسد پودر مخصوص تخریب جسد ریختند تا استخوانهای پیکرش هم از بین برود ولی باز هم سالم ماند. وقتی گروه تفحص پیکر محمدرضا را تحویل میگرفتند سرهنگ عراقی که در آنجا حضور داشته گریه کرده و گفته:ما چه افرادی را کشتیم.